علم وحشت 18

background:url(image.png) no-repeat center;

علم وحشت 18

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
نویسندگان

وقتی خیلی خیلی پهناور بودیم

در زمان‌های خیلی دور، یعنی از آغاز ماد‌ها تا پایان دوران ساسانیان، فلات ایران در میان دو دنیای شرق و غرب موقعیت جغرافیایی استثنایی‌ای داشت و به خاطر اینجایگاه ویژه و چهارده قرن حکومت قدرتمند، آن هم بر ملیت‌ها و فرهنگ‌های گوناگون از آسیای مرکزی تا سواحل دریای سیاه و از قفقاز تا آنسوی دریای پارس، آثار و عواقب بسیاری بر این گستره تمدنی باقی گذاشت. تاثیراتی که البته تنها به نوع تفکر یا نگرش در اندیشه‌های دینی و مذهبی (مثل آیین می‌ترا، تعلیمات زرتشت، دیدگاه‌های مانی و...) محدود نمی‌شود و فرا‌تر از آن است. واقعیت اینست که هخامنشیان و پارت‌ها و بعد ساسانیان با یادگرفتن آموزه‌های قوم آریایی و ترکیب آن‌ها با فرهنگ بومیان فلات ایران، به ترتیب زمانی و بعد از آشنایی با تمدن میان رودان و هندوستان و آسیای مرکزی و چین و آسیای صغیر و یونان توانستند فرهنگ و تمدنی تلفیقی ولی خاص‌نژاد ایرانی به وجود آورند که در عرصه معماری، ادبیات، سیاست و علم کاملاً متمایز و مشخص است. به عنوان مثال معماری هخامنشیان یا ساسانیان و یا سبک نگارش کتیبه‌های بزرگان پارسی یا پارتی به گونه‌ای است که در هر جای دنیا که دیده شوند، کاملاً مشخص و قابل شناسایی هستند و هنوز که هنوز است در سراسر قلمروی دنیای باستانی ایران، شواهد و مدارک مستندی از حکومت ایرانیان وجود دارد که متاسفانه بسیاری افراد از وجود آنان هیچ اطلاع و آگاهی درستی ندارند. با توجه به گستردگی آثار باقی مانده از آن دوران، در اینجا سعی کرده‌ایم تا برخی از معروف‌ترین و مهم‌ترین یادگارهای باستانی ایرانیان را که در خارج از مرزهای سیاسی امروزه کشورمان قرار دارد، براساس یک تقسیم بندی جغرافیایی معرفی کنیم. 

 

***********

می‌ان رودان (عراق - سوریه) (تصویر ۱) 

می‌ان رودان یا بین النهرین Mesopotamia یعنی منطقه میان دو رود دجله و فرات که مهد تمدن‌های باستانی اَکد، آشور، سومر، بابل و کلدانی بوده و امروز بخش وسیعی از کشورهای عراق، سوریه و ترکیه را شامل می‌شود، از جمله مناطقی است که بسیار پیش از تشکیل حکومت ماد‌ها و البته تا پایان ساسانیان همواره با دولت‌ها و حکومت‌های فلات ایران در ارتباط و تقابل بوده است. حملات آشوریان به حکومت ماد در حدود قرن هشتم پیش از میلاد و پیروزی ماد‌ها و اتحاد هوخشتره با پادشاهی بابل راه نفوذ هر چه بیشتر ایرانیان در سرزمین میان رودان را هموار کرد. با فتح بابل توسط کورش بزرگ، سرزمینی شامل تمامی نواحی جنوب میان رودان و بخش وسیعی از فلسطین امروزی ضمیمه قلمروی ایرانیان شد. قلمروی که در طی حکومت سلوکیان، اشکانیان و ساسانیان کم و بیش با‌‌ همان وسعت اولیه باقی ماند. با پیروزی اسلام و روی کار آمدن خلفای بنی امیه و بنی عباس و قدرت یافتن امپراتوری عثمانی و همچنین تشکیل کشور‌ها و حکومت‌های جدید در قرون اخیر، هر چند نفوذ و سیطره ایرانیان در منطقه میان رودان از میان رفت، اما آثار و بقایای حکومت‌های ایرانی در دوران باستان کم و بیش در این ناحیه باقی مانده است. شایان ذکر است که منظور ما در اینجا تنها بنا‌ها و کتیبه‌ها و آثار می‌دانی است که قابل حمل به موزه‌ها نبوده و در محل اصلی خود باقی مانده‌اند، البته این آثار نیز به دلیل عدم توجه و بروز مسائلی مانند جنگ و عوامل طبیعی در معرض دستبرد و نابودی قرار دارند و این در حالی است که شاید تنها تعداد کمی از ما نامی از این میراث‌های با ارزش تاریخی شنیده باشیم. 

 

دخمه قیزقاپان (مقبره هوخشتره): (تصویر۲) 

در دهکده سورداشی سلیمانیه عراق دخمه گوری متعلق به دوران ماد‌ها وجود دارد. با توجه به نوع معماری و نقش برجسته بالای این دخمه و شباهت آن با دخمه دکان داود (مقبره آستیاگ) بسیاری این گور را یک مقبره سلطنتی و متعلق به هوخشتره پادشاه بزرگ ماد می‌دانند. سطح بیرونی مقبره ۷ متر طول و ۸۹/۲ متر عرض و ۱۱/ ۴ متر ارتفاع دارد. نمای ورودی دخمه به وسیله دو نیم ستون عمودی با سرستون‌هایی از نوع ایونیک و به شکل پیچک به سه بخش تقسیم شده است و در قسمت میانی پایین دری وجود دارد که از آن طریق می‌توان وارد مقبره شد. در قسمت میان دو ستون بالای در، حجاری بزرگی از دو مرد مادی قرار دارد که در دو طرف یک آتشدان ایستاده‌اند. آتشدان که در نوع خود منحصر به فرد است، بر روی پایه‌ای متشکل از سه پله و یک ستون قرار دارد و در بالای پایه آتشدان، نیمکره‌ای دیده می‌شود. هر دو مرد مادی کمان قدرت به دست دارند، اما نوع پوشش آن‌ها متفاوت است. شخص سمت چپ به احتمال بسیار باید یک مغ و روحانی مادی و شخص سمت راست باید پادشاه باشد. (تصویر۳) گذشته از تصویر این مردان، باید به دو حجاری بسیار جالب دیگر در بالای دیواره صخره‌ای مقبره اشاره کرد. اولین تصویر نشانه دهنده یک قرص خورشید بال دار است که با توجه به آثار باقیمانده باید در زمان حجاری به رنگ قرمز رنگ آمیزی شده باشد. هرتسفلد این نگاره را نشانه مهر یا میترا می‌داند که خود دلیل رواج آیین میترا در دوره ماد‌ها می‌باشد. سنگ نگاره بعدی شباهت بسیاری به تصاویر اهورامزدا در آثار هخامنشی دارد و عبارت است تصویر پیرمردی با چهار بال که بال‌های بالایی به سمت بالا برگشته و بال‌های پایینی مانند سایر نمادهای اهورامزدا کاملاً مستقیم است. (تصویر۴) اتاق اصلی مقبره هم به عمق ۱۵/۳ متر در درون صخره کنده شده و ارتفاعش نزدیک به ۱۰/۲ متر است. این اتاق خود به سه اتاق تقسیم می‌شود که در کف هر یک از آن‌ها گوری مستطیل شکل وجود دارد. آثار کلون و چفت و بست هنوز در چهارچوب و در‌ها مشخص است. 

 

دخمه گورخ گیج: 

گور دخمه گورخ گیج در دهکده شرناخ و در ۲۵ کیلومتری دخمه قیزقاپان در سلیمانیه یکی دیگر از آثار دوره مادی در خارج از مرزهای فعلی ایران است. این گور دخمه که به احتمال زیاد متعلق به یکی از بزرگان مادی می‌باشد، دارای ایوانی در قسمت جلو و محوطه بیرونی به طول ۷۲/۶ و عرض ۹۵/۱ متر می‌باشد. این دخمه خلاف دخمه قیزقاپان تنها یک ستون و یک اتاق داخلی دارد و یک گور مستطیل شکل به ابعاد ۵۰/۱ در ۰۷/۱ و عمق ۵۵ سانتی متر درش واقع شده است. این آثار مادی امروز در وضعیت خوبی قرار ندارند و شاید از زمان کشف آن‌ها توسط مستشرقین هیچ مطالعه و تحقیق و رسیدگی خاصی به آن‌ها نشده باشد. 

 

هترا (الحضر): (تصویر ۵) 

شهر باستانی هترا یا الحضر در ۱۵۰ کیلومتری جنوب غربی موصل و در ۵۰ کیلومتری شمال پایتخت آشور باستانی قرار دارد. بعضی از محققین آغاز شهر نشینی در این منطقه را به آشوریان وهخامنشیان نسبت می‌دهند، اما تاکنون هیچ مدرک و سندی از آشوریان یا هخامنشیان در این محوطه باستانی به دست نیامده است. شایان ذکر است که با وجود تسلط هخامنشیان بر میان رودان و به ویژه تصرف بابل توسط کورش بزرگ هیچ بنایی که بتوان با اطمینان به آن دوران نسبت داد، در میان رودان وجود ندارد. از قرائن این گونه برمی آید که هترا باید در زمان سلوکیان و شاید به عنون یک قلعه یا دژ نظامی پایه گذاری شده باشد، اما اشکانیان عاملین اصلی تبدیل آن به یک شهر بزرگ و مهم بوده‌اند. در دوران اشکانیان، رومیان تلاش‌های بسیاری برای تصرف شهر کردند. در سال ۱۱۷ میلادی، خسرو اشکانی (اشک بیست و چهارم) در این شهر توانست حمله تراژان امپراتور روم (تصویر ۶) را دفع کرده و او را وادار به عقب نشینی کند. هترا پس از تسلط شاپور اول ساسانی در سال ۲۴۰ میلادی به تدریج رو به انقراض رفته و در نتیجه به کلی به فراموشی سپرده شد. در سال ۱۹۵۴ گروهی از باستان‌شناسان توانستند بقایایی از بت‌های اعراب جاهلیت از جمله لات و منات و عزی را در این محل کشف کنند. از آثار بسیار ارزشمند این منطقه که نمونه‌ای بارزی از هنر دوران اشکانی است، باید از معبد یا کاخ خورشید یا شمش (تصویر۷) نام برد که در مرکز بنای مستطیل شکل بزرگی به نام تمنوس قرار دارد. این بنا سازه‌ای است از سنگ و آجر با طاق‌های ضربی و تزیینات سنگی. (تصویر ۸) در کنار این بنا، آثاری از معابد کوچک‌تر نیز دیده می‌شود. معبد خورشید و آثار برجا مانده از شهر هترا از جمله مهم‌ترین آثار معماری و سنگ تراشی و هنر دوره اشکانی و تلفیق آن با هنر یونانی است. (تصویر۹) 

 

دورا اورپوس Dura Europos: (تصویر۱۰) 

با وجود تمام بی‌مهری‌های که پادشاهان ساسانی نسبت به پارتیان در حذف آثار و بقایای حکومت و تمدن و فرهنگ آنان از خود نشان دادند، اما هرگز نتوانستند گسترگی قلمرو و سبک و شیوه مملکتداری و جنگاوری و هنر و معماری آنان را از خاطره تاریخ پاک کنند. شهر باستانی دورا اورپوس در کنار رودخانه فرات در مرز عراق و سوریه که به دست سلوکیان پایه گذاری شد، ولی در دوران تسلط اشکانیان به اوج رونق و شکوه خود رسید، از مهم‌ترین آثار باقی مانده از دوران اشکانیان است. (تصویر۱۱) اشکانیان پس از سقوط سلوکیان و بدست گیری قدرت، یونانی‌ها و سامی‌های ساکن در این شهر را در امور فرهنگی و مذهبی خود آزاد گذاردند و همین امر سبب رونق هر چه بیشتر شهر شد. این شهر در اواخر حکومت اشکانیان به دست رومیان افتاد و سپس شاپور اول ساسانی شهر را تصرف و ویران کرد. پس از آن دورا اورپوس به تدریج متروک شد. به دنبال حفاری و کشفیات بسیاری که در این محل انجام شده و هنوز هم ادامه دارد، آثار بسیار مهم پارتی، یونانی و رومی و ساسانی بدست آمده است. نقاشی‌ها و تصاویر باقی مانده از دوره اشکانیان (تصویر۱۲) و همچنین برخی بناهای متعلق به زمان حکمرانی پارت‌ها از جمله مهم‌ترین آثار هنری و فرهنگی این دوره از تاریخ ایران به شمار می‌آیند. همچنین در این شهر در کنار نوشته‌ها و اسناد یونانی و رومی، نوشته‌های مهمی به خط پارتی، آرامی و فارسی میانه بدست آمده که مدارک بسیار ارزشمندی است درباره چگونگی پیشرفت شهر، روابط تجاری و درآمدهای خزانه و عایدات شهر و مراسم مذهبی. در میان نقاشی‌ها و تصاویر موجود در این شهر باید به نقاشی دیواری اشاره کرد که قدیمی‌ترین تصویر منسوب به زرتشت می‌باشد. (تصویر۱۳) همچنین معبد و تصویر میترا که نشان دهنده رواج این آیین در کنار مذهب زرتشتی در دوره پارتیان است. (تصویر۱۴) همانطور که قبلاً هم اشاره شد، این شهر در لشکرکشی شاهپور اول در حدود سال ۲۵۵ به تصرف ساسانیان درآمد و تبدیل به یک پاسگاه مرزی در کنار فرات شد. گذشته از آثار دوره پارتی و رومی، باستان‌شناسان دانشگاه یل و آکادمی فرانسه توانستند آثاری از دوران ساسانی نیز در این شهر بیابند. از جمله این آثار، سفالینه‌هایی است که صورت متصرفات دولت ساسانی در آن مندرج است. همچنین تصویری از شاپور و همراهانش وجود دارد که نام و عنوان شاهنشاه شاپور در بالای سر آن نوشته شده و بر بالای سر همراهانش نیز عبارت اوهرمزد پوس بهرام دیده می‌شود. 

 

مداین و تیسفون: (تصویر۱۵) 

در حدود سال ۳۱۲ قبل از میلاد، سلوکوس اول در ساحل غربی دجله و به فاصله حدود ۳۲ کیلومتری بغداد امروزی، شهری بنا کرد که برگرفته از نام سرسلسله این حکومت، سلوکیه نامیده شد. سلوکیان در طی دوران حکومت خود شهرهای مختلفی به این نام بنا کردند، اما سلوکیه دجله از معروف‌ترین این شهر‌ها و در واقع پایتخت شرقی سلوکیان بود تا آنکه اشکانیان آن را به تصرف درآوردند و سپس درست مقابل سلوکیه که تبدیل به نیمه ویرانه‌ای شده بود، در ساحل چپ دجله و در ۳۲ کیلومتری جنوب شرقی بغداد شهر تیسفون را بنا کردند. با وجود اهمیت و شکوه تیسفون، اما این تنها شهر کرانه دجله نبود و در طی حکومت اشکانیان و سپس ساسانیان ساختمان‌ها و شهر‌ها یا بهتر بگوییم، شهرک‌ها یا شهرستان‌های دیگری در دو سوی رودخانه ایجاد شد تا جایی که در اواخر حکومت ساسانیان تعداد آنان به هفت شهر رسید. به همین دلیل اعراب پس از تسلط بر این منطقه تمامی این شهر‌ها را به نام مداین نامیدند. این هفت شهر به زبان سریانی به ماحوزه Mahoze یا ماحوزه ملکا (شهرهای پادشاه) شهرت داشتند و عبارت بودند از: 

۱- تیسفون در شرق دجله؛ ۲- اسپانبر Aspanbar در شرق دجله؛ ۳- ویه انتیوخ خسرو Veh-Antiokh-Khusro که به نام انطاکیه جدید یا رومگان نیز نامیده می‌شود و دور‌تر از تیسفون و دره‌مان شرق دجله قرار داشت؛ ۴- ویه اردشیر Veh-Ardasher یا وه اردشیر که‌‌ همان سلوکیه قدیم بود و در غرب دجله قرار داشت؛ ۵- درزنیدان Darzanidhan که شهرک کوچکی بود در پنج کیلومتری شمال وه اردشیر؛ ۶- ساباط یا ولاش آباد در غرب سلوکیه؛ ۷- ماحوزا در مجاورت سلوکیه که حصار آن‌‌ همان دیوارهای شهر سلوکیه قدیم بود. در محل تمامی این هفت شهر آثار بسیاری از دوران سلوکی، پارتی و ساسانی باقی مانده است. البته آنچه در کشفیات و حفاری‌ها از این محوطه‌های باستانی به دست آمده امروزه در موزه‌های مختلف جهان قرار دارد، اما با وجود این هنوز بقایای برخی از این شهر‌ها و بناهای موجود در آن‌ها در محل دیده می‌شود که متاسفانه به دلیل بی‌توجهی و صدمات ناشی از جنگ و دستبردهای سارقین آثار تاریخی بسیاری از آنان در حال ویرانی و نابودی می‌باشند. 

در میان این هفت شهر، تیسفون و کاخ‌های شاهان ساسانی و از همه معروف‌تر، ایوان کسری برای ما ایرانیان از ارزش معنوی بسیاری برخوردار است و این به این خاطر است که شاید به نوعی آخرین رد پاهای عظمت و بزرگی و اقتدار گذشتگان خود را در آن می‌یابیم. تیسفون در حدود ششصد سال از زمان اشکانیان و در طی پادشاهی گودرز دوم تا اردوان پنجم اشکانی و پس از آن در دوره ساسانیان از زمان اردشیر اول تا یزدگرد سوم همواره پایتخت زمستانی و مرکز مهم سیاسی و فرهنگی در غرب قلمرو باستانی ایرانشهر بزرگ بوده است. تیسفون در جنگ مداین و در دوران خلافت عمر به دست سپاهیان اسلام افتاد. سعدبن ابی وقاص که فاتح این جنگ بود، مسجدی در یکی از محله‌های قدیمی شهر بنا کرد که اولین مسجد مسلمانان در عراق است. پس از فتح این شهر، سلمان فارسی از سوی عمر به فرمانداری آن برگزیده شد. شهر تیسفون دارای دو محله بود. یکی محله یا شهر کهنه یا مدینه العتیقه و دیگری محله جنوبی موسوم به اسپانبر. محله کهنه در اصل بازمانده دوره اشکانیان است و کاخ سفید که مربوط به اواخر دوره اشکانی یا اوایل دوره ساسانی می‌شود در این محل قرار دارد. این کاخ تا زمان خلافت مکتفی پابرجا بود، اما این خلیفه عباسی دستور داد تا آن را ویران کرده و از مصالح آن برای ساخت قصرالتاج در بغداد استفاده کنند. محله جنوبی تیسفون که در اسپانبر واقع شده است از ساخته‌های دوره شاپور اول ساسانی است و بنای معروف ایوان کسری در آن قرار دارد. 

ایوان یا طاق کسری مشهور‌ترین بنای تاریخی ایران در خارج از مرزهای امروزی ما است. این بنا که قسمتی از کاخ با عظمتی است که به عقیده هرتسفلد، به دست خسرو اول ساسانی در منطقه اسپانبر و ظاهراً به منظور ترمیم و بازسازی کاخی که شاپور اول ساخته بود، تجدید ساختمان شد. ویرانه‌های این بنا مساحتی به طول و عرض ۴۰۰ در ۳۰۰ متر مربع را شامل می‌شوند. در این مساحت به غیر از ایوان کسری، بنای دیگری به نام حریم کسری در سمت جنوبی ایوان قرار دارد. همچنین در غرب ایوان ویرانه‌های دیگری وجود دارد که در زیر یک قبرستان جدید مدفون شده است. سادگی و عظمت و شکوه و سکوت و غربت این بنا بسیار اعجاب انگیز است. گویا قرن‌ها درد نگفته در دل خود پنهان دارد. زمانی که از نزدیک قوس عظیم این ایوان را می‌بینید نوعی ترس توام با احترام و تحسین در انسان برانگیخته می‌شود. (تصویر۱۶) 

 

برج و سنگ نوشته‌های پایکولی: 

در جنوب کردستان عراق میان شهر سلیمانیه و قصرشیرین و در نزدیکی رودخانه سیروان، یکی از مهم‌ترین کتیبه‌های دوره ساسانی که به نام سنگ نوشته‌های پایکولی معروف است، قرار دارد. این کتیبه‌ها که شرح پیروزی نرسی شاهنشاه ساسانی بر برادرزاده خود، بهرام سوم است در چهار طرف برج یادمانی که به دستور نرسی ساخته شده بود، حک شده بود. (تصویر۱۷) در دیواره‌های این برج گذشته از سنگ نوشته‌های مزبور، پیکرهایی از نرسی نیز وجود داشته است. (تصویر۱۸) این سنگ نوشته به دو زبان پهلوی اشکانی و پهلوی ساسانی و در سه بخش نوشته شده است. بخش اول در واقع تبارنامه نرسی است و بخش دوم یا اصلی، شرح رویدادهای مرگ بهرام دوم است و بخش سوم نیز در برگیرنده ملاقات نرسی با بزرگان کشور در پایکولی و سپس چگونگی شکست و تسلیم بهرام سوم و قبول پادشاهی از سوی نرسی است. در سال ۱۸۳۴ میلادی راولینسون برای اولین بار از این کتیبه‌ها رونویسی کرد و پس از آن هرتسفلد در ۱۹۱۱ به بررسی و بازسازی برج (تصویر۱۹) و پیکره نرسی و همچنین بازنویسی کتیبه‌ها پرداخت که نتیجه تحقیقاتش را در کتابی تحت عنوان پایکولی و شرح بنا و سنگ نوشته اوایل شاهنشاهی ساسانی منتشر کرد. از سال ۲۰۰۶ نیز یک گروه باستان‌شناس ایتالیایی مشغول تحقیق و مرمت این آثار می‌باشند. 

 

آسیای صغیر (آناتولی): 

آسیای صغیر شبه جزیره‌ای است واقع در منتهای غربی قاره آسیا که امروزه قسمت آسیایی کشور ترکیه را تشکیل می‌دهد. یونانی‌ها این منطقه را به نام آناتولیا به معنای طلوع خورشید می‌نامیدند. وجود دریای سیاه و تنگه‌های داردانل و بسفر و دریای مرمره در شمال و دریای اژه در غرب و دریای مدیترانه در جنوب، موقعیت بسیار خاصی را از لحاظ سیاسی و اقتصادی برای این منطقه فراهم آورده است. موقعیت ممتاز جغرافیایی آسیای صغیر این امکان را به وجود آورده است که تا در طول تاریخ حکومت‌ها ی مهمی مانند، فروگیا، لوکیا، کاریا، لودیا، کیلیکیا، کاپادوکیا و غیره در این ناحیه به وجود آیند و البته همین موقعیت مهم سوق الجیشی خود عامل وقوع جنگ‌ها و کشمکش‌های بسیار میان کشورگشایان بر سر تصرف این ناحیه نیز بوده است. جنگ‌های ماد‌ها و هخامنشیان با سکا‌ها، جنگ‌های مدی میان ایرانیان و یونانی‌ها و رویارویی اشکانیان با رومیان و قدرت یافتن رومیان و بالاخره تاسیس امپراتوری روم شرقی یا بیزانس نمونه‌هایی از این جنگ‌ها و سلطه جویی‌ها در آسیای صغیر، البته پیش از گسترش و نفوذ اسلام و تشکیل امپراتوری عثمانی است. قسمت‌هایی از شرق و مرکز آناتولی از زمان پیروزی هوخشتره بر پادشاه لیدی در نبرد هالیس به تصرف ماد‌ها درآمد و این سلطه با تصرف لیدیه به دست کورش کامل شد. از این زمان به بعد تمامی منطقه آسیای صغیر یا آناتولی تبدیل به ساتراپ نشین‌هایی شدند که در بیشتر مواقع توسط شاهزادگان و بزرگان ایرانی اداره می‌شدند که این روند با کم و بیش تغییراتی در طول حکومت اشکانیان و ساسانیان نیز ادامه یافته است. متاسفانه علی رغم حضور طولانی ایرانیان بر این ناحیه، هنوز بنا یا بقایای شهری که کاملاً ساخته دست ایرانیان باستان باشد، نظیر تیسفون یا شهر نسا در این ناحیه کشف نشده است، شایان ذکر است که تسلط رومیان و پس از آنان اقتدار ترکان عثمانی در محو آثار برخی از دوره‌های تاریخی بی‌تاثیر نبوده است. با این همه یکی از مهم‌ترین یادگارهای دوره هخامنشیان در این منطقه را باید کتیبه خشایارشا در نزدیکی دریاچه وان دانست. 

کتیبه مزبور که در نزدیکی دریاچه وان بر فراز صخره‌ای در ارتفاع ۲۰ متری قرار دارد، توسط داریوش بزرگ آماده شده ولی خشایارشا آن را تکمیل کرده است. این کتیبه دارای ۲۷ سطر و ۳ ستون است که به سه زبان پارسی باستان و اکدی و عیلامی نوشته شده است. کتیبه خشایارشا برای اولین بار توسط رونالد گراب کنت در سال ۱۹۰۸ از روی طرحی قدیمی ترجمه شد، ولی با این وجود اطلاع دقیقی از محل این کتیبه در دست نبود تا آنکه یک زوج جهانگرد ایرانی به نام خانم و آقای قیدی محل آن را شناسایی کرده و برای اولین بار عکس‌هایی از این میراث باارزش تاریخی را در اختیار محققین کشورمان قرار دادند که در ‌‌نهایت با مطالعه و بررسی دقیق عکس‌ها توسط متخصصین صحت این کتیبه مورد تایید قرار گرفت. ترجمه این کتیبه به شرح زیر است: 

 «خدای بزرگ است اهورامزدا که بزرگ‌ترین خدایان است؛ که این زمین را آفرید و آن آسمان را آفرید؛ که شادی را برای مردم افرید؛ که خشایارشا را شاه کرد؛ یگانه فرمانروای بسیاری؛ من خشایارشا، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه مردمان بسیار؛ شاه در این زمین دور و پنهان؛ پسر داریوش شاه هخامنشی؛ گوید خشایارشا: داریوش شاه پدرم، به خواست اهورامزدا] بناهای [زیبا یی ساخت و او دستور داد این کتیبه کنده شود؛ اما نوشته‌ای در آن کنده نشد؛ پس از آن من دستور دادم این نوشته کنده شود؛ اهورامزدا با خدایان مرا و شهریاری مرا و آنچه که من ساخته‌ام نگاه دارد.» (تصویر۲۰) 

 

مصر: 

 شاید یکی از دور‌ترین بنا‌ها و آثار تاریخی دوره هخامنشی که در خارج از سرزمین اصلی قرار دارد، بنای معبد هیبیس در واحه الخرقه در حدود ۲۰۰ کیلومتری غرب دره نیل باشد. (تصویر ۲۱) می‌دانیم که داریوش پس از رسیدن به سلطنت و پایان دادن به اغتشاشات داخلی، سفرهای جنگی خود را به منظور بازگرداندن آرامش به ساتراپ نشین‌های غربی و شرقی که هر یک به نوعی درگیر اختلافات و شورش‌هایی شده بودند آغاز کرد. در این میان عزیمت داریوش به مصر از اهمیت بسیاری برخوردار است. خودسری‌های خشترپاون یا شهربان پارسی مصر به نام آریاندس که می‌رفت تا شورش بزرگی را در این کشور دامن زند باعث شد تا داریوش شخصاً راهی را کورش تنوانسته بود برود و کمبوجیه با بی‌سیاستی پیموده بود، دوباره بپیماید. در طی این سفر آریاندس معزول و بعداً به مرگ محکوم شد و فرنداتس جای او را گرفت. مصریان داریوش را مانند یک فرعون پذیرفتند و او را فرزند آمون و برگزیده رع نامیدند. داریوش در طی اقامتش در مصر گذشته از حل و فصل مسایل سیاسی، اقدامات دیگری نظیر جمع آوری اسناد و قوانین مصری، بازگشایی کانال سوئز و احداث پرستشگاه و غیره نیز انجام داده است. با این وجود مهم‌ترین بنای دوره هخامنشی که در مصر باقی مانده،‌‌ همان معبد هیبیس در الخرقه است. این معبد که با تصاویر همه خدایان مصری تزیین شده، در اصل به ایزد آمون – رع تقدیم شده است. در ساختمان اصلی که توسط داریوش ساخته شده تصاویری از او با لباس و تاج فراعنه در حال اهدای پیشکش به خدایان مصری وجود دارد. (تصویر ۲۲) در دیوارهای این معبد کتیبه‌هایی وجود دارد که داریوش را به عنوان سازنده بزرگ این بنا و محبوب آمون – رع معرفی می‌کنند. (تصویر۲۳) در یکی از این کتیبه‌ها آمون – رع خشنودی خود را از داریوش چنین اعلام کرده است: «قرص آمون – رع با نیرویی زنده صبحگاهان پدیدار شد. دو سرزمین را با شکوه دیدگانش افروخت... خدایان به وجد آمدند. او تالارهای ارزشمند، با شکوه و پر آسایش معبدش را دید. هیچ شهریاری به بزرگی شاه مصر علیا و سفلا، پسر رع، داریوش، فرمانروای تمام شاهان همه سرزمین‌های بیگانه نیست. داریوش این را به مثابه یادان برای پدرش آمِنِبیس خدای بزرگ و قوی دست ساخته است داریوش برای او... از سنگ سفید مرغوب مسکه، جایگاهی ابدی ساخته است که سشار حصار آن را با کار به کمال و هماره ماندنی خود بنا نهاده است. رسی – اینبف تزیینات آن را و زیبایی در‌هایش را که خورشید در آن تا ابد می‌درخشد، آفریده است.» 

بر دیوار شرقی تالار چهل ستون معبد، چهار نقاشی وجود دارد که داریوش را به همراه چند تن از خدایان معروف نشان می‌دهد. ابتدا نوموت که دست شاه را گرفته در بینی او جان می‌دمد. همچنین خدای ایمی – وت که عصایش را به سوی داریوش دراز کرده است و الهه نیت سائیس که داریوش خردسال را شیر می‌دهد در حالی که حاتحور هیبیس بازوی او را گرفته است. شرح این تصاویر در دو کتیبه دیگر ذکر شده است. 

محوطه باستانی واحه الخرقه و معبد هیبیس برای اولین بار در سال ۱۹۰۹ از سوی گروه باستان‌شناسی موزه متروپولتین نیویورک مورد کاوش و حفاری قرار گرفت و پس از آن در سال ۱۹۸۶ محققین و باستان‌شناسان مصری ادامه کار حفاری را بر عهده گرفتند. این بنا در سال ۱۹۸۵ بر اثر بالا آمدن سطح آب‌های زیرزمینی در خطر نابودی و ریزش قرار گرفت و به همین دلیل بخشی از آن به محلی در دو کیلومتری محل اصلی منتقل شد، اما با احداث کانال و زهکشی و خریداری زمین‌های زراعی اطراف آن، مسیر آب‌های زیرزمینی به خارج از محوطه معبد هدایت شده و این بنای با ارزش تاریخی از خطر محفوظ ماند. (تصویر۲۴) 

 

کتیبه‌های داریوش بزرگ در کناره آبراهه سوئز: 

شایان ذکر است که به غیر از معبد هیبیس، آثار دیگری نیز از دوران هخامنشی در مصر وجود دارد که از آن میان باید به کتیبه‌های داریوش در نزدیکی آبراهه سوئز اشاره کرد. فکر ساخت این آبراهه به گذشته‌های بسیار دور مصر بازمی گردد. کانال اولیه، رودخانه نیل را به دریاچه تمساح که در آن زمان در انتهای شمالی دریای سرخ بود، متصل می‌کرد، اما این آبراهه بعد‌ها متروک شد تا آنکه نکو یا نخو فرعون مصر (۶۰۹-۵۹۴ قبل از میلاد) مجدداً آن را حفر کرد. ولی این بار نیز کار حفر کانال ناتمام ماند تا آنکه داریوش کار ساخت آن را به اتمام رساند. مسیر آبراهه امروزی سوئز با مسیر باستانی آن در دوران داریوش تا اندازه‌ای متفاوت است. در مسیر باستانی کانال سوئز پنج کتیبه از سنگ گرانیت سرخ در کنار این آبراهه به دستور داریوش نصب شده بود. اولین کتیبه در آغاز آبراهه در نزدیکی شهر سوئز فعلی قرار دارد. دومین آن‌ها در شهر شلوف است که امروز در یکی از میدان این شهر قرار دارد. (تصویر۲۵) سومین کتیبه در دریاچه تلخ و در محل شهر کبریت قرار دارد. (تصویر ۲۶) چهارمین کتیبه داریوش در نزدیکی شهر سرابیوم و بالاخره پنجمین آن‌ها در نزدیکی تل مسخوطه قرار دارد. (تصویر۲۷) این کتیبه‌ها دارای دو رو هستند. در یک سمت متن کتیبه به خط میخی پارسی باستان و عیلامی و اکدی نوشته شده است و در سمت دیگر خط هیروگلیف دیده می‌شود. این کتیبه‌ها گذشته از آنکه حاوی فرمان داریوش می‌باشند، تصاویر داریوش و اهورامزدا و نت خدای بانوی مصری و تصویر نمایندگان سرزمین‌های تحت حاکمیت داریوش با ذکر نام سرزمین‌هایشان نیز ثبت شده است. 

 

فرارودان و خراسان بزرگ: 

سرزمین میان دو رود جیحون و سیحون و در اصل سرزمین آن سوی آمودریا یا جیحون که بخشی از آسیای مرکزی را تشکیل می‌دهد فرارودان نام دارد. این سرزمین از گذشته‌های بسیار دور، از زمان مهاجرت آریایی‌های به فلات ایران با تاریخ سرزمین ما پیوند خورده است. با این وجود عصر تاریخی این منطقه با هخامنشیان آغاز می‌شود. هخامنشیان که به خوبی متوجه موقعیت خاص این سرزمین به عنوان مدخل ورودی اقوام مهاجم به داخل فلات ایران شده بودند، با ساخت شهر‌ها و تشکیل ساتراپی‌های مقتدر ضمن کنترل مرزهای شرقی و شمال شرقی قلمروی خود، گام بزرگی در گسترش شهرسازی در این ناحیه برداشتند. توجه به شهرسازی و ایجاد قلعه‌های نظامی در دوران اشکانی و ساسانی نیز ادامه یافت و به همین دلیل امروزه آثار و یادگارهای بسیاری از دوران باستانی کشورمان در منطقه فرارودان و خراسان بزرگ وجود دارد که بی‌تردید شرح و توصیف تمامی آن‌ها از حوصله این بحث خارج است، بنابراین سعی کرده‌ایم در اینجا به معرفی برخی از معتبر‌ترین و مهم‌ترین این آثار بپردازیم. 

 

گنجینه آمودریا: 

از مهم‌ترین آثار مربوط به دوره هخامنشیان که تاکنون در آسیای مرکزی و در جنوب تاجیکستان، نزدیک مرز افغانستان شناسایی شده است، گنجینه بسیار با ارزشی است موسوم به گنجینه آمودریا یا جیحون که در محوطه باستانی شهرک تخت سنگین کشف شده است. این محوطه باستانی در حقیقت پرستشگاهی است ترکیبی از یک آتشکده زرتشتی و یک معبد یونانی که بازمانده دوران تسلط یونانیان و هلنیسیم در این منطقه است. این گنجینه شامل ۱۷۰ قطعه طلا و نقره به شکل زیورآلات، (تصویر ۲۸) تندیس‌های انسانی (تصویر۲۹) و حیوانات، (تصویر۳۰) پلاک و مهر (تصویر۳۱) است که نشان دهنده اوج هنر فلزکاری در دوره هخامنشیان می‌باشد. این گنجینه در حال حاضر در انگلستان و در موزه ویکتوریا و موزه بریتانیا نگهداری می‌شود و علی رغم تلاش‌های کشور تاجیکستان در پس گرفتن این آثار، دولت انگلستان حاضر به بازگرداندن آن‌ها نیست. 

 

شهر نسا: (تصویر۳۲) 

حمله اسکندر و روی کار آمدن سلوکیان و دست اندازی آنان به نواحی شرقی قلمروی هخامنشی و ایجاد شهر‌ها و شهرک‌های یونانی نشین در نقاط مختلف ایران و از جمله در سرحدادت شرقی باعث ویرانی شهرهای دوره هخامنشی شد. البته با روی کار آمدن اشکانیان این بار نوبت شهرهای یونانی بود که از میان بروند. در این میان شهر نسا که امروز در خاک کشور ترکمنستان و در نزدیکی عشق آباد قرار گرفته است، به عنوان اولین پایتخت پارتیان از اهمیت بسیار برخوردار است. این شهر که در اوستا و پارسی باستان به شکل نیسایه آمده در طول حکومت اشکانیان از مهم‌ترین شهرهای ایران بشمار می‌آمده است. کاوش‌های باستان‌شناسی در این شهر ابتدا توسط محققین روسی در سال ۱۹۳۰ آغاز شد و بعد‌ها پروفسور ماسون و باستان‌شناسان ترکمنستان کار حفاری و بررسی یافته‌ها را ادامه داد. این شهر که برخی آن را محل تاجگذاری اشک اول بنیان گذار اشکانیان می‌دانند از دو بخش شمالی و جنوبی تشکیل شده است. بخش شمالی آن شامل بخش مسکونی و به نام نسای نو و بخش جنوبی به نام نسای قدیم یا کهنه نامگذاری شده است. (تصویر۳۳) بخش کهنه شهر که حصار (تصویر۳۴) و ارگ دارد، شامل مجموعه‌ای از ساختمان‌های حکومتی و آیینی است که با نزدیک ۱۴ هکتار وسعت بر روی یک تپه طبیعی قرار گرفته و با چهل برج احاطه شده است. بر اساس کتیبه یافته شده در این مکان، ارگ شهر به نام مهرداد کرت نامیده می‌شده و توسط مهرداد اول ساخته شده است. دیوارهای استحکامات دارای ۲۰ تا ۲۵ متر ارتفاع و ۵ متر ضخامت بوده که تماما از گل با نمای آجر ساخته شده بودند. در داخل ارگ تعدادی بنا از جمله یک کاخ موسوم به خانه مربع و همچنین تعدادی معبد از جمله معبدی به نام معبد دایره توسط باستان‌شناسان روسی کشف شده است. معابد مهرپرستی موجود در این شهر از نشانه‌های بسیار مهم رواج این آیین در دوره اشکانیان است. همچنین در بخش قدیم نسا آثار بسیار ارزشمند دیگری نیز به دست آمده است که از آن جمله باید از بخشی از مجسمه‌های که چهره سفالین مهرداد اول یا دوم است، (تصویر۳۵) مجسمه شاهزاده اشکانی، ریتون‌های ساخته شده از عاج، (تصویر۳۶) قطعاتی از نوشته‌های سفالی و تکیه‌هایی از یک تخت نام برد. این شهر با قدرت یافتن ساسانیان تا زمان پیروز پادشاه ساسانی به دست فراموشی سپرده شده بود، ولی این پادشاه ساسانی دوباره آن را احیا کرد. شهر نسا تا حدود دوره صفویان به حیات خود ادامه داد و از آن پس جای خود را به شهر باقر که از مراکز خان‌های ترکمن بود، داد. 

 

پنجکنت: 

پنجکنت به معنای پنج ده یا آبادی، محوطه‌ای است باستانی در نزدیکی شهر پنجیکنت امروزی در ۶۰ کیلومتری شرق سمرقند که برخی از مورخین آن را مربوط به دوره ساسانیان می‌دانند. (تصویر۳۷) در سال ۱۹۴۶ کاوش‌های باستان‌شناسی تحت ریاست پروفسور یاکوپوفسکی منجیر به کشف بقایای شهر و آثار بسیار ارزنده‌ای از دوره ساسانیان شد. محوط باستانی مذکور چهار بخش دارد که شامل قلعه شاهی، شهر اصلی، حومه شهر و گورستان است. این شهر پس از ورود اعراب به این منطقه به حال خود‌‌ رها شده و خالی از سکنه می‌شود، به همین دلیل هیچ شهر یا تمدنی بر روی آن استقرار نیافته و همین مسائل از دلایل اهمیت این شهر باستانی است. مصالح به کار رفته در این شهر عبارت است از خشت‌های مستطیل شکل و آجر و مقدار بسیار کمی سنگ که تنها در پایه‌های ستون‌ها به کار رفته است. در میان بناهای کشف شده در مجموعه پنجکنت، ساختمان‌های شخصی و خانه‌های ثروتمندان و افراد متوسطه جامعه به خوبی مشخص هستند. در این شهر باستانی تزیینات معماری هم به سه شکل کاملاً مشخص دیده می‌شوند که عبارتند از: دیوارنگار یا فرسک، کنده کاری و مجسمه‌های چوبی و نقش برجسته‌های گلی. قسمت بزرگی از دیوارنگارهای پنجکنت به ابعاد ۳ در ۵ متر بر روی دیواره‌های تالار موزه آرمیتاژ نصب شده است. این دیوارنگار‌ها یا فرسک‌ها دارای رنگ‌های بسیار زیبایی هستند که برخی نقش‌ها و صحنه‌های آن را مربوط به رستم قهرمان حماسی ایران می‌دانند. (تصویر۳۸) 

 

همانطور که پیش از این هم گفتیم آنچه در بالا آمد، تنها بخش بسیار کوچکی بود از میراث تاریخی و فرهنگی حکومت‌های باستانی ایران که در خارج از مرزهای امروزی سرزمینمان قرار دارند. گنجینه‌هایی که شناسایی آن‌ها برای هر ایرانی دلیل سربلندی و افتخار است.



دیدن تصاویر مربوطه به ترتیب شماره

  • محمد عرفان درکی

نظرات  (۱)

چرا نمیشه دو تا نظر داد؟




میشه اما باید صفحه رو بازیابی کرد
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی